زندگی یعنی تمام لحظه لحظه های زندگی من ......
تمام خنده های من ....گریه های من !
زندگی یعنی نگرانی رو ببوسی بذاری کنار.........
زندگی یعنی یه روز بارونی رو با دوستت باشی .....
زندگی یعنی حواست به همه چیز باشه ........
ولی تمام چیزایی که دوست نداری رو نبینی .....
زندگی ساده است ....پیچیده اش نکنیم ......
خیلی ساده .......1+1=3
زهرامحدثی(گیلانی)
زندگی یعنی یه صبح سرد پاییزی ...وتویی که می تونی بیشتر بخوابی ......
زندگی یعنی یه عشق ممتد و طولانی .......
زندگی یعنی نوشته های طولانی که ازخط به خط قلبت بر میداری .......
زندگی یعنی همه چیز خوبه ...راحت بخواب ......
یعنی خودت تنها آدم زندگیت باشی ...
زهرامحدثی(گیلانی)
زندگی یعنی برف سنگینی که چند روز تعطیلی داره ......
زندگی یعنی برگای رنگارنگ پاییزی .....
زندگی یعنی عیدای پشت سرهم ......
زندگی یعنی صدای جیرجیرکی که فقط برای تو می خونه ...
اااخ که چقدرم زیبا می خونه ......
زندگی یعنی.........
زهرامحدثی(گیلانی)
داد از غم محجوری ...
داد از دل بی صاحب ...
نگاه کن به اختران آسمان ..
به همان ستارگان بی کران ..
همان ها که در عالم ندارد ..
کسی جز ماه نشانشان ...
قسم به صبح سپیده ...
قسم به عرش کبیره ..
هم قسم بر عرش هم بر فرش ...
که دلی دارم به وسعت بحرش ...
دلی دارم اموخته به نرم شدن یا سنگ شدن ..
دلی دارم که هر شب خیره می ماند به ستاره اش ...
ببیند ستاره اش تا بیابد از بخت نشانی اش ...
این دهر عجب زود می گذرد ...
خوب و بدش چون رود می گذرد ....
عاشق باشی یا معشوق عشق هم می گذرد ..
صد سال درس عبادت معشوق ، مشق هم می گذرد
سپری شدنش یا توقف کردنش هم می گذرد ......
این روزگار سخت است ولی خوب و بدش هم می گذرد ...
قسم به وسعت جهان و هرچه در ان است ...
بر کوه ، دریا ، کویر وبرستارگان خفته بر بستر سیه شبانگاهان..
اگر تمام دنیایم را بگیرند از دستان خالی ام خیالی نیست ...
ولی اگر انس و جن دست یاری بهم بدهند ....خدایم را نمی دهم .....
زهرامحدثی(گیلانی)
مجازات میشم به جرم جدایی
الان چند وقته چشاتو ندیدم عزیزم نمی گی دلم تنگ میشه
جهان خیس میشه تو چشمای خشکم دلم تنگ میشه واسه خنده هامون
یه جوری بهت دل سپردم که گاهی دلم تنگ میشه واسه هردوتامون
هوا حال میده واسه گریه کردن
شبا با خیابابون و غرق سکوتش
چقد با شکوهه همین گریه
وقتی تصور کنی خدا روبروته
هوا حال میده واسه بی قراری
که یک لحظه بغضت رو تنها نزاری
که آروم بشینی یه گوشه بباری
که یادت بیاری اونو نداری
بهم ریختم مثه دریا زمانی که موج و به کام خودش سر کرده
بهم ریختم مثه آتشفشان زمانی که با هرچی غیر خودش قهر کرده
میگن عاشقا بارون رو دوست دارن ولی من یه چیزی رو هیچ وقت نگفتم
چه بارون بباره چه بارون نباره با هر اتفاقی بیادت می افتم
هوا حال میده واسه گریه کردن
شبا با خیابابون و غرق سکوتش
چقد با شکوهه همین گریه
وقتی تصور کنی خدا روبروته
هوا حال میده واسه بی قراری
که یک لحظه بغضت رو تنها نزاری
که آروم بشینی یه گوشه بباری
که یادت بیاری اونو نداری
ترانه سرا پویا بیاتی
من تو را به صلاه خواندم....تو عهد شکسته به ساحل دریای قدیم برگشتی؟؟؟
گفتمت این جدایی دست من نیست ...این رفتن عذر من نیست ..
این تنهایی تو ...تنهایی من ..دست من نیست ..
من تنهاترین تنهای شهرم...
مهم نیست ...فراموش کن گذشته را ...
این جدایی تاوان گناه تو نیست ..
این اجبار روزگار است ...
خاطرمرا به باد بسپار ..
دفتر زندگیت را زیبا کن ...
فراموش کن حضورم را ..
فراموش کن ...
زهرامحدثی(گیلانی)