چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

زهرا محدثی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی معماری
دانشگاه گیلان
کلیه ی پروژه ها و پژوهش های معماری پذیرفته می شود.

۲۵ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

با اینکه تنهایی منو تنها نمیزاری

تو روزای گرفتاری تنهام نمیزاری

چیزی بجز گریه برای تو نیاوردم

فقط وقتی زمین خوردم اسم تورو بردم

باور نمیکردم که برگردم به روزایی

به رویایی که گم کردم باور نمیکردم

تو بامنی انگار صدات کردم تورو هر بار

تو هر دوری تو هر دیدار تو بامنی انگار

دلتنگتم دلتنگتم حالا که فهمیدم

یه عمره دنیارو با چشم تو دیدم

دلتنگتم دلتنگتم با اینکه اینجایی

تنهام نمیزاری با اینکه تنهایی

من قبل از این دنبال تو تو آسمون میگشتمو

باور نمیکردم که تو روی زمینی

تو با سکوتم با صدا تو خندها تو گریه ها

میتونی احساس منو هر شب ببینی

دلتنگتم دلتنگتم حالا که فهمیدم

یه عمره دنیارو با چشم تو دیدم

دلتنگتم دلتنگتم با اینکه اینجایی

تنهام نمیزاری با اینکه تنهایی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۶:۲۱
Zahra Gilani

سلام ....

یکی هست
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم
اون خوابه
نمیخوام
بدونه
واسه اونه که قلب من اینهمه بیتابه
یه کاغذ
یه خودکار
دوباره شده همدم این دل دیونه
یه نامه
که خیسه
پر از اشک و باز کسی اون و نمیخونه
یه روز همین جا توی اتاقم
یدفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم اخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که می بست
میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
می ترسم
یه روزی
برسه که اونو نبینم بمیرم تنها
خدایا
کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
سکوت
اتاقو
داره میشکنه تیک تاک ساعت رو دیوار
دوباره نمیخواد بشه باور من که دیگه نمی یاد انگار

یه روز همین جا توی اتاقم
یدفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم اخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که می بست
میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم
اون خوابه
نمیخوام
بدونه
واسه اونه که قلب من اینهمه بیتابه
یه کاغذ
یه خودکار
دوباره شده همدم این دل دیونه
یه نامه
که خیسه
پر از اشک و باز کسی اون و نمیخونه


دانلود آهنگ جدید مرتضی پاشایی به نام یکی هست

این متن رو برای زنده کردن یادآقای مرتضی پاشایی نوشتم ..متن یکی از بهترین ترانه هاش ...که اکثرمون باهاش خاطره های زیادی داریم ....عزیزی که وقتی بیمار بود...انسانی های بی وجودی با پخش کردن شایعه درباره ی فوتش باعث آزارش شدن....عزیزی که وقتی دربستر بیماری بود خیلی ها برای معروف کردن خودشون باهاش عکس یادگاری گرفتن ..عزیزی که حالا بعد از فوتش فیلم هاو عکسایی پخش کردن که موجب آزار روح خودش و حضور خانواده اش میشه ...دوستان اجازه بدید هنوز چیز هایی مثل انسانیت و وجدان باقی بمونه ....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۳ ، ۱۳:۴۹
Zahra Gilani

قهوه ام را هم می زنم....

و دفترم ...

دفترم تنها سینه ایست که پر از درد های من است...

درد های من ...!

درد هایی که پیش می برند زندگیم را بدون وجودم ....

درد هایی که ..

خسته ام ...از نوشتن از درد ..از بغض ...از زندگی ....

دیگر توان نوشتن از تو را ای درد !...ندارم ...

دیگر دلی پر ز شادی و خنده های طولانی ندارم ...

دیگر ...

دیگر حتی آهنگ ها هم تکراری شده اند ....

"چقدر خوبه که تو هستی ..چقدر خوبه تو رو دارم ...

چقدر خوبه که از چشمات می تونم شعر بردارم"

چــــــــــی؟؟؟!!!

تو!!

معنیش چه می شود؟

من مالکش نیستم ...

تو می دانی برای کیست؟؟

..

دفتر من پر از شعر های خالیست ..

نمی دانم چگونه پر کنم جاهای خالی را ...

تو می دانی؟؟

تو؟؟؟!!!!!

شاید معنی کنی تو برایم...

شاید آنوقت ...

آنوقت شعر هایم دیگر هم وزن داشته باشند ...

هم تو را ....!!!

برایم معنی کن ...

قهوه ام سرد شد ...

هوای سردیست ....

قهوه ام سرد است ..مانند شعر هایم ...

زهرامحدثی(گیلانی)

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۳ ، ۱۴:۲۳
Zahra Gilani
تنهایم ...میان آدم هایی که دوست دارند مخاطبشان باشم ...
میان آدم هایی که برایم ساز دوست داشتن را کوک کرده اند ...
تنهایم ...میان نت های موسیقی ....مانند آنها بالاو پایین می شوم ..
تنهایم ..میان تن های صدای خواننده ای که عشق را تنها معجزه ی زمین می داند ...
تنهایم ..میان چشمانی که نمی خواهم چشمانم به دیدنشان آلوده شود ...
تنهایم ....میان مشغله هایی که روزم را شب و شبم را روز می کند ...
تنهایم ..پر از دردم ...پر از بغضم ...پر از تنهایی ...
وخدایم تنهاست ..تنها ...
خدایم !
تنهایم پر از شعر های ناسروده ی شب های مهتابم ..
تنهایم ...
وتو چه می دانی که تنهایی چیست !!!
زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۳ ، ۲۳:۰۲
Zahra Gilani

منو به حال من رها نکن
تو هم به مرز این جنون برس
اگه هنوزم عاشق منی
خودت به داد هر دومون برس
من از تصور نبودنت
رو شونه ی تو گریه میکنم
منی که دل بریدم از همه
ببین برای تو چه میکنم

                                           تمام عمر رد شدم ازت ببین کجا شدم اسیر تو

به پشت سر نگاه نمیکنم که بر نگردم از مسیر تو
به حد مرگ میپرستمت ولی برای عشق تو کمه
خودت به من بگو بهشت تو کجای این همه جهنمه

منو به حال من رها نکن


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۲۰:۵۰
Zahra Gilani

تقویم من تعطیل روزهای خوش بی دلیل است ...

تعطیل می کنم روزها و ماه ها و سال ها را

این شب ها و روز ها می گذرد ...

بی خیال درد ..بی خیال اشک ...بی خیال بغض ...

حال بد من حال درمان ندارد ....

با همین درد سر می کنم تو می دانی!...

تو !

راستی تو کدامین ضمیری نمی آورمت به یاد ...؟؟

نمی دانم کجا جا گذاشتمت...

تو!

معنی این واژه در فرهنگ بی لغت من بی معناست !!

تو!

زمانی آسمان رنگ تو !زمین و دریا از تو !

حالا اما ...

بی خیال ...

تصورات من چون تخیلاتم شوق پرواز به ناکجا آباد داشت ...

تصوراتم از این دوحرفی بی معنی بیشتر از ظرفیت خالی آن بود ......

تو!

بیزارم از افکارم که آباد نمی شوند هر چه می کنم ...!

بیزارم از فکرهایی که می کشد مرا به دام صیدافکار تو ....

بیزارم !

زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۱۵:۴۷
Zahra Gilani
مــــــــــن شده ام مترادف بغض ....
شده ام لبخندی که خنده را فراموش کرده ....
شده ام بی رحمی به توان درد....
دلم آغوش دشت می خواهد و فریادی از اعماق دریا ...
دلم پرواز می خواهد به وسعت پر پرواز عقاب .......
دلم تاختن و دور شدن می خواهد چون آهوی از بند نجات یافته ....
دلم یک نفس آرامش می خواهد و دلی که آرام بماند ....
دلم دام آغوشی گرم می خواهد.....
دلم دریا را می خواهد که جایگزین دلم کنم ...
چیز زیادی نمی خواهد ...لقمه ای آرامش ،تکه نانی بی خیالی ...
و کمی لبخند ....لبخندی که برخواسته از اعماق دلم باشد ...
چیز زیادی نمی خواهد ........
زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۱۴:۳۹
Zahra Gilani

سلام ...

دوست عزیزی که ازم خواستید براتون دعا کنم ....چشم ..حتما ...

البته اگر دعای این بنده ی حقیر اجابت بشه ...کوتاهی نمی کنم ...

با وجود اینکه شما رو نمی شناسم ولی بهتون توصیه می کنم ..زیاد خودتونو درگیر عشق نکنید ...

عشق واقعی وجود نداره و عشق دروغی محضه ...که ما ادما سعی داریم راست نشونش بدیم ...

زندگی رو سخت نگیرید که ارزش نداره ....

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۳ ، ۲۰:۵۶
Zahra Gilani

ایــســـتــاده‌
                    ابــر و
                           بــادـ و
مــاه‌ و
   خــورشـیــد و
        فـلک‌، از کــار
             زیــرِ ایـن‌ برفِــــ شبــانـگـــاهــــی‌
                                بــدتــر از کــژدُم‌،
                 مـی‌گَــزَد ســرمــای‌ دی‌ ماهـی‌‌،
                              کــرده‌ مـوجِ بــرکــه‌ در یــخ‌‌، بـرف‌
دســـت‌ و پــایِ خــویشتـــن‌ را گــم‌
زیـر صــد فرسنـــگ‌‌‌، بــرف‌،
امــــا‌‌،
در عبـــور اســت‌ از زمستــان‌ دانـه گنـدم‌.

شفیعی کدکنی
 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۳ ، ۱۴:۵۳
Zahra Gilani

همه چیز خوب است ...عشق جریان دارد و محبت را از میان کلامت احساس می کنم
برگ های پاییزی می ریزند و عشق را به آغوش گرم زمین هدیه می کنند..
گه گاه بارانی هم می بارد ..بارانی که سهم من از این زندگی ناچیز است ....
شب ها ،ماه را واضح تر از هر موقع دیگر می توانی ببینی ..ماهی کامل در فرق آسمان ..
گل های زیادی روییده اند و تا زمستان اندکی فاصله است ....
گل های یاس و اقاقی و بنفشه در انتظار طلوعی دوباره اند تا غنچه های خود را باز کنند ....
آسمان آبی است .... آبی .....صاف و زیبا ....برای من و تو .....خود را زلال کرده است ....
دانه های یاقوتی انار سرخی خود را از غروب عصر های جمعه به ارث برده اند ....
و خرمالو ها سعی دارند با نیروی گرانش زمین مقابله کتتد ...
روباه هر شب عاشق عکس ماه درون رودخانه می شود....
و این عاشقی بی پایان و پاک است ...
و..
من ...
خوبم ...
خدارا شکر ...
نفسی می آید و می رود ...
راستی ...
یادم رفت که برایت بنویسم ...
من چیز با ارزشی را به دست اورده ام ....
من کل جهان را به دست آورده ام ...
کل جهان در دستان من است ....
من خدا را به دست آورده ام ..
مالک تمام خوبی ها  را ...
مالک عشق را ...
زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۳ ، ۱۴:۲۰
Zahra Gilani
Cute Pink Kaoani