چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

زهرا محدثی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی معماری
دانشگاه گیلان
کلیه ی پروژه ها و پژوهش های معماری پذیرفته می شود.

۵۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

بگذار اگر این بار سر از خاک برآرم

بر شانه‌ی تنهایی خود سر بگذارم

از حاصل عمر به هدر رفته‌ام ای دوست ناراضی‌ام،

اما گله‌ای از تو ندارم در سینه‌ام

آویخته دستی قفسی را

تا حبس نفس‌های خودم را بشمارم

از غربتم این قدر بگویم که پس از تو حتی

ننشسته‌ست غباری به مزارم

ای کشتی جان حوصله کن

می‌رسد آن روز روزی که تو را نیز به دریا بسپارم

نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت یک بار

به پیراهن تو بوسه بکارم

ای بغض فروخورده، مرا مرد نگهدار

تا دست خداحافظی‌اش را بفشارم

"فاضل نظری"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۶
Zahra Gilani

دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی است

تو مرا باز رساندی به یقینم، کافیست



قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو

گاه گاهی که کنارت بنشینم، کافیست



گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم، کافیست



من همین قدر که با حال و هوایت-گهگاه-

برگی از باغچه ی شعر بچینم، کافیست



فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز

که همین شوق مرا، خوبترینم! کافیست

محمدعلی بهمنی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۲
Zahra Gilani

پر از سکوتم ...

لا به لای ورق ها ، پر پروازم گل میکند..

فریاد میزند..

وقتی نامت را

می نویسم در تنگ ترین خطش

پراز شعر های شهر تو می شود..

و این شهر

مردمی ندارد ..

الا..

تو و تنهایی...

من و یک بغل ترانه..

امشبم..

مثل هر شب ..

می نویسم برای دلم !

به دنبال سکوتی در لابه لای شعر هایم باش

این سکوت ناب ترین شعر دنیاست ..

و می خندم..

به تمام غم هابم ..

مثل شاعری که می گوید:

"خنده ی تلخ من از صد گریه غم انگیز تراست ..

کارم از گریه گذشته است که بدان می خندم ..

ومن ..

می خندم ..

زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۳
Zahra Gilani

چیست ادمی؟

بغضی در ابعاد وجود

یا تلخی کام خدا در بستر ادمیت

چیست؟!!

محشری از گناه؟!!

یا دلی پر از گناه ؟

چیست بستر آلوده به هزاران گناه؟

یا لوح زخمی خدا؟

ادمی این است؟!

شاید هم صفحه بچرخد

روح تنیده ی خدا!

شایسته ی بهشت!

از پست ترین نقطه ی جهان

رسیدن به عرش اعلا

چیست ادمی؟

کسی مثل بهجت فومنی

یا شخصی اواره گشته در کاباره

چیست؟!

بغض شکسته در نماز شب؟

یا شکسته ی سنگ گناه؟

شهیدی در محراب؟

یا لباس ادمی پوشیده ای چون ابن ملجم؟

همان نازنین دردانه ی دل مادر در زیر خروار ها خاک

همانی که این روز ها نام مفقودالاثر دارد؟!

یا هیتلر به خون کشیده ی جهان؟

ادمی چیست؟؟؟

ما کجای دنیاییم؟

نقطه ای در برابر کهکشان؟

یا اثر انگشتان خدا ؟

خدایا جهان را برای ادمی افریدی 

و ادمی را برای خودت

امید است برای تو باشیم..

پاک باشیم..

پاک ..

زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۰
Zahra Gilani

♪ ♫♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫

تو بارون که رفتی شبم زیر و رو شد
یه بغضِ شکسته رفیقِ گلو شد
تو بارون که رفتی دلِ باغچه پژمرد
تمامِ وجودم توی آینه خط خورد
هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره
دلم غصه داره، دلم بی قراره
نه شب عاشقانست، نه رویا قشنگه
دلم بی تو خونه، دلم بی تو تنگه
یه شب زیرِ بارون که چشمم به راهه
می بینم که کوچه پرِ نورِ ماهه
تو ماهِ منی که تو بارون رسیدی
امیدِ منی تو شبِ نا امیدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۹
Zahra Gilani

خداوندا !

همه دنیا یک طرف باشد ..

من و تو طرفی دیگر ..

من می شوم عاشق ..

تو باش معشوق..

من می شوم گریان..

تو اشک هایم باش ..

من می شوم کور

تو چشم هایم باش ..

من می شوم بی حرف ..

تو شاهنامه ی حالم شو ..

من می شوم خسته ..

تو ارامم باش ..

زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۰
Zahra Gilani

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بــی وضــــو در کوچـــه لیلا نشســـت
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فــــارغ از جـــام الــستــش کــــرده بــــود
ســجـده ای زد بـــر لــــب درگــاه او
پــــُر ز لـــیلــا شـــــد دل پـــــر آه او
گـــفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بــــر صلیب عـــشق دارم کرده ای
جـــــام لیلا را به دسـتـم داده ای
وندر این بازی شــکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیـلاســـــت آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم نکن
من کـــه مجنونم تو مــــجنونم نــکن
مــــرد ایــــن بـــازیــچـه دیگر نیستم
این تو و لـــیلای تو... مــــن نیستم
گــــفت ای دیــوانه لــیلایــــــت منم
در رگ پنهان و پـــیــدایـــت منـــــم
ســــالها بــــا جــــور لیلا ســـاختی
من کنارت بـــــودم و نـــشناخـــتی
عــشق لــــیلا در دلـــت انـــداختم
صد قمــــار عشق یکجا بـــاخـــتم
کـــــردمـــت آواره صــــحرا نـــــشد
گفتم عاقل می شوی اما نــشد
سوختم در حسرت یک یـا ربــت
غیر لیلا بــــــر نــــیــامد از لــبت
روز و شب او را صـــدا کردی ولی
دیدم امشب با مـنی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر می زنی
در حــــــریم خانه ام در می زنی
حــــال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش بـــاش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۶
Zahra Gilani

عشق است و آتش و خون
داغ است و درد دوری
کی می توان نگفتن...؟
کی می توان صبوری...؟
کی می توان نرفتن
گیرم پری نمانده
گیرم که سوختیم و خاکستری نمانده
با دوست عشق زیباست
با یار بی قراری
از دوست درد ماند و از یار یادگاری
گفتی از روز سفر
گفتم از من مگذر
مجنون
لیلا



۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۸
Zahra Gilani

خدا تنها شاعری است که قلمش هیچگاه بر زمین نمی ماند....

زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۸
Zahra Gilani
منو بشناس..
کسی که هیچ نداشت و همه داشت ..
کسی که یاری نداشت و عاشقی داشت..
کسی که دائما تنها بود ولی همیشه کسی بود ..
منو بشناس..
کسی که تنها بود و همدمی نداشت ..
جز ..
خدا .........
این منم .........
تنهای تنها ...
و این جهان است ..
بزرگ بزرگ....
و من خدایی دارم
که به اندازه ی تمام نداشته هایم هست
خدایی که جای همه ی نبودن ها هست ..
خدایا دوستت دارم ..
فقط تو را دوست دارم ..
فقط تو !
زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۰
Zahra Gilani
Cute Pink Kaoani