با عطر تو در اتاق خود تا ماندم
با خاطره ات دوباره تنها ماندم
تو رفته ای و دلم دو جا می کوبد
من نیمه ای از تو ام چرا جا ماندم ؟
سرانجام ماه تو از شب نگیرم
در اغوشت نلرزم ،تب نگیرم
هوا وقتی خراب بوسه باشد
چرا من از خیانت لب نگیرم؟
شهرادمیدری
باران به تنم همیشه ارام ببار ..
نم نم برس از مسیر ایام ببار ..
من منتظرم دوباره برگردی تو
از هر طرف امدی سرانجام ببار ..
ای کاش که معشوقه ی امثال تو باشم
بگذار در این غزل کمی مال تو باشم
گیسوی پریشان شده در باد بهانه ست
با موی رها سخت به چنگال تو باشم
بازار غزل پوچ و کسادست نباشی
برگرد بیا ..شاعر فعال تو باشم
باید که به اسم تو مرا بشناسند
باید که فقط زیر پر و بال تو باشم
من و تو و یک جنگ جهانی!
ای کاش که با بوسه در اشغال تو باشم!
رویاهایم را به سمسار دادم ..
پشت شیشه ی مغازه نوشت :
کابوس های عاشقانه به قیمت جوانی
میدانی...
گاهی بی هوا، هوایت هوایی می کنم تمام وجودم را
گاهی که نیستی.. بغض میکنم... شاعر می شوم..
سکوت تو منتهای تمام فریاد هاست..
فریاد های دل من!
آسمان هم می داند حال مرا
بازی در می آورد با ستارگان
که شاید کابوس هایم را
از یاد ببرم..
نمی دانم..شاید.. شاید..
دریا هم عاشق شده..
آخر بر روی موج
نوشته بود مرداب!
دریا تمام عاشق هایش را
از دست خواهد داد
تمام ماهی ها می روند از بسترش
طردش میکنند..
وقتی..
هوای عشق مرداب به سرش بزند...
زهرامحدثی(گیلانی)