معنیش چه می شود؟؟؟!!!
قهوه ام را هم می زنم....
و دفترم ...
دفترم تنها سینه ایست که پر از درد های من است...
درد های من ...!
درد هایی که پیش می برند زندگیم را بدون وجودم ....
درد هایی که ..
خسته ام ...از نوشتن از درد ..از بغض ...از زندگی ....
دیگر توان نوشتن از تو را ای درد !...ندارم ...
دیگر دلی پر ز شادی و خنده های طولانی ندارم ...
دیگر ...
دیگر حتی آهنگ ها هم تکراری شده اند ....
"چقدر خوبه که تو هستی ..چقدر خوبه تو رو دارم ...
چقدر خوبه که از چشمات می تونم شعر بردارم"
چــــــــــی؟؟؟!!!
تو!!
معنیش چه می شود؟
من مالکش نیستم ...
تو می دانی برای کیست؟؟
..
دفتر من پر از شعر های خالیست ..
نمی دانم چگونه پر کنم جاهای خالی را ...
تو می دانی؟؟
تو؟؟؟!!!!!
شاید معنی کنی تو برایم...
شاید آنوقت ...
آنوقت شعر هایم دیگر هم وزن داشته باشند ...
هم تو را ....!!!
برایم معنی کن ...
قهوه ام سرد شد ...
هوای سردیست ....
قهوه ام سرد است ..مانند شعر هایم ...
زهرامحدثی(گیلانی)
وبلاگت عالیه