الله نـــورالســــموات والارض..................

سکوت می کنم تا صدایت بشنوم ...
بغض میکنم ...تا غرورت ببینم ...
تو را به آغوش خود می خوانم تا گرمایت حس کنم ...
عشق می طلبم تا نگاهت سوی من بماند ...
وچقدر محتاجم به این زندگی و لبخند های زیبایت ...
چقدر دلم نوشتن از تو را می طلبد ...
وچقدر این درد عمیق تر می شود ...
تو با خودت گرمی عشق می اوری سوی من ...
و یک بغل ترانه برای من .
برای کسی که بند بند وجوش آکنده از عشق توست ..
صدایت را می شنوم در یکایک نغمه های سرد پاییز ..
در باران می روم بدون چتر ...تا زیر چترت بگیری مرا ...
واین دل چقدر به هوایت تشنه است ...
ای نورچشمان من !...نظری سوی گدا کن .....
رحمی بنما بر این دل عاشق و دمی با دلم سر کن ....
ای باران ! گهی نگهی سوی حریق چشمانم کن ...
ای عشق ! وجودم را در بر بگیر ....و سرشار از عشقت کن ...
ای معشوق ترین عاشق دنیا ! ای مهربان خدای من!
یادت نرود این جا دلی برای دلت بی تاب است ...
یادت نرود ..........انتظارم را ..
زهرامحدثی(گیلانی)