دوست دارم بروم سر به سرم نگذارید ...
دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۳۱ ب.ظ
دوست دارم بروم سر به سرم نگذارید
گریه ام را به حساب سفرم نگذارید
دوست دارم که به پابوسی ِ باران بروم
آسمان گفته که پا روی پرم نگذارید
اینقدر آینه ها را به رخ من نکشید
اینقدر داغ جنون بر جگرم نگذارید
بس کنید، این همه دل دورو برم نگذارید
آخرین حرف من این است: زمینی نشوید
فقط ، از حال زمین بی خبرم نگذارید
ناصر احمدی

گریه ام را به حساب سفرم نگذارید
دوست دارم که به پابوسی ِ باران بروم
آسمان گفته که پا روی پرم نگذارید
اینقدر آینه ها را به رخ من نکشید
اینقدر داغ جنون بر جگرم نگذارید
بس کنید، این همه دل دورو برم نگذارید
آخرین حرف من این است: زمینی نشوید
فقط ، از حال زمین بی خبرم نگذارید
ناصر احمدی

۹۳/۱۰/۲۹
گر چه یک بیت را از قلم انداخته اید ولی چقدر زیبا که نام شاعر را قید کرده اید.
اینقدر داغ جنون بر جگرم نگذارید
چشمی آبی تر از آئینه گرفتارم کرد
بس کنید این همه دل دور و برم نگذارید
آخرین حرف من اینست زمینی نشوید