من تو را می جویم که مرا خوانده ای ...
پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۵۸ ب.ظ
من تو را می جویم در آن سوی سکوت
و در آغوش گرم خدا..
من تو را می جویم که مرا خوانده ای
ای مسافر راه طولانی عشق
مقصدت را یافتم ...
شهر آسودگی،کوچه ی عشق ،و بن بست آغوش من
ای خسته ی تازه از راه برگشته به حرمت آمدنت شهر را قربانی میکنم
کوه را می شکنم تا جامه کنم از عشق بیستون را بر تو
ای که قافیه هایت از بین برد سیاهی شعر های سپیدم را ...
ای زیباترین ترانه ها بر لبان تو ...
با برگشتنت می خواهم به کنات بمانم ..
بمانم تا بسپارم به تو کوله بار دردها و عشق ها و شادی هایم را
تا تو باشی که می مانی و این من باشم که می خوانم ...
تو می مانی و من !
زهرامحدثی(گیلانی)
۹۳/۱۱/۰۹