دفتر شعرت خیس می شود ......
سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۵۵ ب.ظ
باران می بارد ..
کوچه خالی ...
هوا عطر تو را می دهد ...
قدم می زنم ...
عطرت شدیدتر می شود ...
شاخه گلی در دست..
دفتر شعرت خیس می شود ......
می خوانم ......
بلند ......بلند .......
"تا تو باشی تنها و تنها مخاطب شعر هایم .
من غربت را در هر جایی خارج از آغوش تو تفسیر می کنم...."
بغض می کنم ......
تشخیص اشک از باران به پای تو .......
دستانم یخ کرده ......به دنبالش قلبم...
کور سوی نوری چشمانم را ازار می دهد ......
کیست این مزاحم بی وقت ..........
خیره می شوم که با نگاه تندم از زندگی برهانمش ....
چه میبینم !!!
تو.......
زهرامحدثی(گیلانی)
۹۳/۱۱/۱۴