حواســـت نیســـتـــــ !
چهارشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۰۱ ب.ظ
زبان احساس مرا به سخره گرفته ای حواست نیست !
تمام دنیای مرا به حبس بریده ای حواست نیست !
خواب یا بیداریه مرا به نام خودت زده ای حواست نیست !
تمام شهر خواستند یاد تو را بسوزانند ...نشد ...تو اما حواست نیست !
تمام شهر مرا همسفر خود دیدند ...تو حواست نیست !
من خسته ام ..بغض کرده ام ...حواست نیست!
پر از ادعایی و گوش هایت را گرفته ای ..
تمام حرف هایت پرده ی سینمای چشمان من است !
انکار می کنی و گمان می کنی حواسم نیست!؟؟
خواستن من در غرور نمی گنجد ..حواست نیست !
در کابوس های شبانه ام نمی گنجد ..حواست نیست !
در موزونی شعر های دیگری نمی گنجد ..حواست نیست !
در خواستن های قافیه بندی بیت آخر نگاه دیگری نمی گنجد ..حواست نیست !
تو اما حواست نیست که نیست !
زهرامحدثی(گیلانی)
۹۳/۱۱/۲۹