باران می بارد ...
دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۵۹ ب.ظ
باران می بارد ...
هوای نوشتن داشتم ثانیه ای قسمت شد ...
بی پروا به میهمانی ات می آیم ببخش انگاری زحمت شد..
قصد من دیداری کوتاه بود ..اما به گمانم مانع رحمت شد ..
ساعتی بود که دلم هوای آسمان داشت ..
تقصیر من نیست ..شاید این هم روزی جز حکمت شد ...
سرود سرد شبانگاهی ات ای دوست گرامی بادت ...
می خواهم به میزبانی باران بروم ...
زهرامحدثی(گیلانی)
۹۳/۱۲/۱۸