دل دیوانه را عاشق تر کن ...
شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۴۸ ق.ظ
خیالت گرچه همیشه با من بود
حقیقت بود که توهم نبود
تو بودی جهان بود و یک کلام
ماه من !بودنت را با خون جگر شعر می کنم
دل دیوانه را عاشق تر کن
بیا جهانی بساز از جنس بی رحمی
بیا دستانت را زنجیر کن بر گردنم
بیا رد پای رفتنت را به مرگ می سپارم
جان من! حال تو خوب نیست
این شعر گویای حال تو نیست
دل تو در سینه سر جنگ دارد ..
بودن من سر رنج تو داد
جان من!دفترم را می بندم
یک پیاله قافیه می خواهم
برای مست کردن ردیف هایم
رسم شاعری را نمی دانستی که رفتی
گویی از هردوعالم بی خبر بودی که رفتی
بیا امشب برایت شراب تنهایی گذاشته ام بر طاقچه ی دل
بیا دیشب مرا گفتی ساقی من باش و ساغرتنهایی ام ده ..
دیشب قصد با تو بودن داشتم
قصد آرام کردن دل پریشان داشتم
دیشب نیافتم منظورت را
تو تنهایی می خواستی
بیا امشب برایت مهیا کرده ام..
بیا این تو و این ساغر تنهایی و این شعر ناتمام من
زهرامحدثی(گیلانی)
حقیقت بود که توهم نبود
تو بودی جهان بود و یک کلام
ماه من !بودنت را با خون جگر شعر می کنم
دل دیوانه را عاشق تر کن
بیا جهانی بساز از جنس بی رحمی
بیا دستانت را زنجیر کن بر گردنم
بیا رد پای رفتنت را به مرگ می سپارم
جان من! حال تو خوب نیست
این شعر گویای حال تو نیست
دل تو در سینه سر جنگ دارد ..
بودن من سر رنج تو داد
جان من!دفترم را می بندم
یک پیاله قافیه می خواهم
برای مست کردن ردیف هایم
رسم شاعری را نمی دانستی که رفتی
گویی از هردوعالم بی خبر بودی که رفتی
بیا امشب برایت شراب تنهایی گذاشته ام بر طاقچه ی دل
بیا دیشب مرا گفتی ساقی من باش و ساغرتنهایی ام ده ..
دیشب قصد با تو بودن داشتم
قصد آرام کردن دل پریشان داشتم
دیشب نیافتم منظورت را
تو تنهایی می خواستی
بیا امشب برایت مهیا کرده ام..
بیا این تو و این ساغر تنهایی و این شعر ناتمام من
زهرامحدثی(گیلانی)
۹۴/۰۱/۲۲