آیهی تنهایی....
سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ب.ظ
ای پیچ و خم مایوس
دالان دوسربسته
بیچارگی سیگار
در مسلخ هر بسته
ای آیه ی تنهایی
ای سوره ی مایوسم
هرقدر خداباشی
من دست نمی بوسم
ای عشق پدر نامرد
سرسلسله ی اوباش
این دم ،دم آخر را
این بار به حرفم باش
دندان به جگر بگذار
یک گام دگر باقی است
این ظرف حلاحل را
یک جام دگر باقی است
دندان به جگر بگذار
ته مانده ی من مانده
از مثنوی بودن
یک بیت دهن مانده
دنیا کمکم کرده است
از جمع کمم کرده است
بی حاصل و بی مقدار
یک صفر پس از اعشار
یک هیچ عذاب آور
آینده ی خواب آور
لیوان پر از خالی
دلخوش به خوش اقبالی
راضی به اگر ...شاید
هرچیز که پیش آید
سرگرم سرابی دور
درجبر جهان مجبور
لبخندی اگر پیداست
از عقده گشایی هاست
علیرضا اذر
۹۴/۰۲/۱۵