شبیخون اشعار تو...
يكشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۱۸ ب.ظ
بگیر این غبار خستگی هایم را
بگیر دستانم را
در یک بغل ترانه ی پر شور دست هایت
شاید این ادم نا ارام
به حرمت
شبیخون اشعار تو
ارام بگیرد..
بگذار دلم ارام گیرد لحظه ای هرچند کوتاه
بگذار ذهنم پاک شود از هجوم تنهایی
بگذار بی وقفه با اجبار تو خوب باشم
بگذار به زندگی بگویم که برود
مرا هراسی نیست ...
بگذار بگویم برود ...
بگذار لحظه ای ارام گیرد دلم ..
این تپش های سرد را در گرمای اغوشت بگیر
بگذار دوباره جان بگیرم
زهرامحدثی(گیلانی)
بگیر دستانم را
در یک بغل ترانه ی پر شور دست هایت
شاید این ادم نا ارام
به حرمت
شبیخون اشعار تو
ارام بگیرد..
بگذار دلم ارام گیرد لحظه ای هرچند کوتاه
بگذار ذهنم پاک شود از هجوم تنهایی
بگذار بی وقفه با اجبار تو خوب باشم
بگذار به زندگی بگویم که برود
مرا هراسی نیست ...
بگذار بگویم برود ...
بگذار لحظه ای ارام گیرد دلم ..
این تپش های سرد را در گرمای اغوشت بگیر
بگذار دوباره جان بگیرم
زهرامحدثی(گیلانی)
۹۴/۰۲/۲۷