من تماشای تو می کردم و ...
شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۹ ب.ظ
من از برم سکوت تمام منظومه های نظامی را
از برم بغض مجنون را در تعبیر نگاه لیلی
واما قصه ی فرهاد ..
کوبید کوه را به عمق قافیه و روان کرد رود خون
منتها چیزی مبهم
می فشارد قلبم را
در عمق نیمه شب
و بی رحمی نگاهی سرد
پشت این همه دیوار سنگی
ایا هست نگاهی مهربان؟!
حکم کسی که می گوید شاعر است
و حرف هایش به زنجیر می کشد قلب را
ولی گاهی حرف هایش بوی نامهربانی می دهد چیست؟!
اگر حافظ بود سرانجام بیت اخر شعری که می گفت:
ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری/برحذر باش که سر می کشند دیوارش
چیست؟
جناب حافظ!
ای لسان الغیب !
ماجرا چیست؟!
هنوز هم سر می شکند دیوارش؟!
زهرامحدثی(گیلانی)
از برم بغض مجنون را در تعبیر نگاه لیلی
واما قصه ی فرهاد ..
کوبید کوه را به عمق قافیه و روان کرد رود خون
منتها چیزی مبهم
می فشارد قلبم را
در عمق نیمه شب
و بی رحمی نگاهی سرد
پشت این همه دیوار سنگی
ایا هست نگاهی مهربان؟!
حکم کسی که می گوید شاعر است
و حرف هایش به زنجیر می کشد قلب را
ولی گاهی حرف هایش بوی نامهربانی می دهد چیست؟!
اگر حافظ بود سرانجام بیت اخر شعری که می گفت:
ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری/برحذر باش که سر می کشند دیوارش
چیست؟
جناب حافظ!
ای لسان الغیب !
ماجرا چیست؟!
هنوز هم سر می شکند دیوارش؟!
زهرامحدثی(گیلانی)
۹۴/۰۳/۰۹