امان...
چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۴ ب.ظ
چشم هایی خیس
آغوشی سرد
تنی خسته
زبانی رنجور
و دلی خراشیده
تاوانی سخت
انتظاری موهوم
دستانی که ساکت شد
و تنی که سقوط کرد
سقوط به عمق فاجعه
امان از حرف...
فریاد...
زهرامحدثی (گیلانی)
۹۴/۰۴/۰۳