دلم به بخششت خوش است
که این طور بی پروا
چسبیده به گناه ..
مرا ببخش خدای من!
ببخش......
زهرامحدثی(گیلانی)
شاید در هیچ امار و ارقامی نباشی ..
شاید هیچ کجای شاهنامه حرفی از نبودنت زده نشده باشد ..
شاید فرهاد به عشق شیرینش کوهکن شد باشد ..
شاید اخر تمام فال های حافظ حالی از تو توصیف نشده باشد ...
شاید در خیابان ..در خانه ...در هرکجا که هستم ..جسمی به نام تو نباشد ..
شاید این نوشتن های من .. خودکار را به جنون کشیده باشد..
شاید در قنوت و پشت سر هر سجده ی واجب .....
دعایی باشد پشت سرت ..برای سلامتی ات ........
اما یادت باشد ........پشت هر شده و نشده ی فعلانی شعرم ..
یاد توست محرم بند بند وجود این نوشته ........
زهرامحدثی(گیلانی)
من از هجوم بی تو بودن نمی ترسم
از تاریک ترین روز سال نمی ترسم ..
من از گرمای شعر های کسی می ترسم
که گاه و بی گاه ..
بی مقدمه ..با مقدمه ...
می نویسد از حالی خوب
از بودنی متوالی کنار منی که نیستم..
من از دلی می ترسم
دلی که می ترسد از نبودنم ..
دلی که می لرزد و می پرسد پس از هر نگاه
کنارم می مانی؟
من از ورق ورق دفتر این شاعر
به حد مرگ می ترسم ..
زهرامحدثی(گیلانی)
اگر ماه بودم، بهرجا که بودم
سراغ تو را از خدا می گرفتم
سر رهگذار تو جا می گرفتم
اگر ماه بودی، به صد ناز شاید
خیالم در بلندی های پرواز،
ز تلخی های پایان، می رسیدم-
به شیرینِ شگفتی های آغاز !
"فریدون مشیری"