بـــــــــــــــــــــــــــرایم دعا کن ...........
من به انتظار معجزه ای از سوی نگاه پر مهرت نشسته ام ....
زهرا
بـــــــــــــــــــــــــــرایم دعا کن ...........
من به انتظار معجزه ای از سوی نگاه پر مهرت نشسته ام ....
زهرا
تواین بحبوهه ی غربت
تو ایم حالی که من دارم ..
یکم با من مدارا کن ..
یکم حالم رو بهتر کن...
نمی بینی چه داغونم؟!
نمی بینی چه می خونم ؟!
یکم از این نوشته رو ..
برای حال من تکرار کن ...
یکم دردم رو درمون کن ..
از این خونه کسی رفته ...
کسی که بوی تو میده ..
کسی که با نفس هاش منو به مرگ سوق میده ..
کسی که زنده ام با عطرهاش ...
نفس در گلوی تو مانده ...!
آخ ..این هوا چقدر گرفته...!
دلم با این همه غصه ...
ببین حال تو رو کرده ...
تو انگاری که از سنگی ..
من اما از جنس شیشه هم باشم ..
یه جوری بشکن دلم رو ..
نفهمم از کجا خوردم ..
یکم به من امون بده ..
با این نفس های گرمت ..
یکم گونه هامو نوازش کن..
ببین سردم،ببین حالم
چقدر عطر تو رو می خواد ..
یکم حالم رو بهتر کن!
زهرامحدثی(گیلانی)
نه....
این قرارمون نبود
تو بی خبر بری
من خسته شم که تو..
بی همسفر بری
نه...
این قرارمون نبود
من رنگِ شب بشم
تو سر سپرده شی
من جون به لب بشم.....
باور نمی کنم
این تو خودِ تویی
این تو که از خودش
بی خود شده تویی..
باور نمی کنم
عشق ِ منی هنوز
گاهی به قلبِ من ...
سر می زنی هنوز
وقتی زندونی تو هوس
مثل پروازی تو قفس
این رسم ِ همراهی نشد
ای همنفس...............
وقتی قلبت از من جداس
سرگردونه بی هم صداس
انگار دستت با دست من
نا آشناس..................
باور نمی کنم
این تو خودِ تویی
این تو که از خودش
بی خود شده تویی..
باور نمی کنم
عشق ِ منی هنوز
گاهی به قلبِ من ...
سر می زنی هنوز
باور نمی کنم
عشق ِ منی هنوز
گاهی به قلبِ من ...
سر می زنی هنوز
دلیل اینکه آرومم امید لمس دستاته
همین لبخند پنهانی کنار لحن گیارته
دلیل اینکه تنهاییم همین دستایه تنهامه
همین دنیای تاریکم همین تردید چشمامه
شبیه حس قدیمام دچار شک وبی رنگی
من ارومم توتنهایی حقیقت داره دلتنگی
لا لا لا لا
هنوزم میشه عاشق شد هنوزم حال من خوبه
ببین دنیا پر از رنگه هنوزم عشق محکومه
لا لا لالا
تو دلگیری نمی دونی چه رویایی به من دادی
اگه فکر می کنی مردم برو رد شو تو آزادی
نمی دونی چقدر شخته تو پشت نبض دیواری
نمی دونم تو این روزا چه احساسی به من دادی
شبیه حس قدیمام دچار شک وبی رنگی
من ارومم توتنهایی حقیقت داره دلتنگی
لا لا لا لا
نه اینکه سرد ومغرورم نه اینکه دور از احساسم
بزار دست دسم باشه بزار رویا رو بشناسم
تمام شهر خوابیدن من از فکر تو بیدارم
یه روز می فهمی از چشام چه احساسی به تو دارم
شبیه حس قدیمام دچار شک وبی رنگی
من ارومم توتنهایی حقیقت داره دلتنگی
لا لا لا لا
دانلود اهنگ حقیقت داره دلتنگی از احسان خواجه امیری
با اینکه تنهایی منو تنها نمیزاری
تو روزای گرفتاری تنهام نمیزاری
چیزی بجز گریه برای تو نیاوردم
فقط وقتی زمین خوردم اسم تورو بردم
باور نمیکردم که برگردم به روزایی
به رویایی که گم کردم باور نمیکردم
تو بامنی انگار صدات کردم تورو هر بار
تو هر دوری تو هر دیدار تو بامنی انگار
دلتنگتم دلتنگتم حالا که فهمیدم
یه عمره دنیارو با چشم تو دیدم
دلتنگتم دلتنگتم با اینکه اینجایی
تنهام نمیزاری با اینکه تنهایی
من قبل از این دنبال تو تو آسمون میگشتمو
باور نمیکردم که تو روی زمینی
تو با سکوتم با صدا تو خندها تو گریه ها
میتونی احساس منو هر شب ببینی
دلتنگتم دلتنگتم حالا که فهمیدم
یه عمره دنیارو با چشم تو دیدم
دلتنگتم دلتنگتم با اینکه اینجایی
تنهام نمیزاری با اینکه تنهایی
سلام ....
یکی هست
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم
اون خوابه
نمیخوام
بدونه
واسه اونه که قلب من اینهمه بیتابه
یه کاغذ
یه خودکار
دوباره شده همدم این دل دیونه
یه نامه
که خیسه
پر از اشک و باز کسی اون و نمیخونه
یه روز همین جا توی اتاقم
یدفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم اخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که می بست
میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
می ترسم
یه روزی
برسه که اونو نبینم بمیرم تنها
خدایا
کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
سکوت
اتاقو
داره میشکنه تیک تاک ساعت رو دیوار
دوباره نمیخواد بشه باور من که دیگه نمی یاد انگار
یه روز همین جا توی اتاقم
یدفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم اخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که می بست
میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم
اون خوابه
نمیخوام
بدونه
واسه اونه که قلب من اینهمه بیتابه
یه کاغذ
یه خودکار
دوباره شده همدم این دل دیونه
یه نامه
که خیسه
پر از اشک و باز کسی اون و نمیخونه
دانلود آهنگ جدید مرتضی پاشایی به نام یکی هست
این متن رو برای زنده کردن یادآقای مرتضی پاشایی نوشتم ..متن یکی از بهترین ترانه هاش ...که اکثرمون باهاش خاطره های زیادی داریم ....عزیزی که وقتی بیمار بود...انسانی های بی وجودی با پخش کردن شایعه درباره ی فوتش باعث آزارش شدن....عزیزی که وقتی دربستر بیماری بود خیلی ها برای معروف کردن خودشون باهاش عکس یادگاری گرفتن ..عزیزی که حالا بعد از فوتش فیلم هاو عکسایی پخش کردن که موجب آزار روح خودش و حضور خانواده اش میشه ...دوستان اجازه بدید هنوز چیز هایی مثل انسانیت و وجدان باقی بمونه ....
قهوه ام را هم می زنم....
و دفترم ...
دفترم تنها سینه ایست که پر از درد های من است...
درد های من ...!
درد هایی که پیش می برند زندگیم را بدون وجودم ....
درد هایی که ..
خسته ام ...از نوشتن از درد ..از بغض ...از زندگی ....
دیگر توان نوشتن از تو را ای درد !...ندارم ...
دیگر دلی پر ز شادی و خنده های طولانی ندارم ...
دیگر ...
دیگر حتی آهنگ ها هم تکراری شده اند ....
"چقدر خوبه که تو هستی ..چقدر خوبه تو رو دارم ...
چقدر خوبه که از چشمات می تونم شعر بردارم"
چــــــــــی؟؟؟!!!
تو!!
معنیش چه می شود؟
من مالکش نیستم ...
تو می دانی برای کیست؟؟
..
دفتر من پر از شعر های خالیست ..
نمی دانم چگونه پر کنم جاهای خالی را ...
تو می دانی؟؟
تو؟؟؟!!!!!
شاید معنی کنی تو برایم...
شاید آنوقت ...
آنوقت شعر هایم دیگر هم وزن داشته باشند ...
هم تو را ....!!!
برایم معنی کن ...
قهوه ام سرد شد ...
هوای سردیست ....
قهوه ام سرد است ..مانند شعر هایم ...
زهرامحدثی(گیلانی)
منو به حال من رها نکن
تو هم به مرز این جنون برس
اگه هنوزم عاشق منی
خودت به داد هر دومون برس
من از تصور نبودنت
رو شونه ی تو گریه میکنم
منی که دل بریدم از همه
ببین برای تو چه میکنم
به پشت سر نگاه نمیکنم که بر نگردم از مسیر تو
به حد مرگ میپرستمت ولی برای عشق تو کمه
خودت به من بگو بهشت تو کجای این همه جهنمه
منو به حال من رها نکن
تقویم من تعطیل روزهای خوش بی دلیل است ...
تعطیل می کنم روزها و ماه ها و سال ها را
این شب ها و روز ها می گذرد ...
بی خیال درد ..بی خیال اشک ...بی خیال بغض ...
حال بد من حال درمان ندارد ....
با همین درد سر می کنم تو می دانی!...
تو !
راستی تو کدامین ضمیری نمی آورمت به یاد ...؟؟
نمی دانم کجا جا گذاشتمت...
تو!
معنی این واژه در فرهنگ بی لغت من بی معناست !!
تو!
زمانی آسمان رنگ تو !زمین و دریا از تو !
حالا اما ...
بی خیال ...
تصورات من چون تخیلاتم شوق پرواز به ناکجا آباد داشت ...
تصوراتم از این دوحرفی بی معنی بیشتر از ظرفیت خالی آن بود ......
تو!
بیزارم از افکارم که آباد نمی شوند هر چه می کنم ...!
بیزارم از فکرهایی که می کشد مرا به دام صیدافکار تو ....
بیزارم !
زهرامحدثی(گیلانی)