چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

زهرا محدثی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی معماری
دانشگاه گیلان
کلیه ی پروژه ها و پژوهش های معماری پذیرفته می شود.

باران می بارد ..
دخترکی زیر باران ..
دستانی سرد و تنها..
دلی رنجور و تنگ ...
قدم هایی سست ..
موهایش را مرتب می کند ..
چتر عصایی در دست ..
شعر غمگینی در دل ..
صدایی آمیخته با بغض ..
طعنه ی عابر ها ..
می شمارد قطره های اشکش را ..
یکی ...دو تا ...سه تا ...
غرق می کند باران
اشک ها و دفتر و .....خودش را ..
صدای فریادی از دور ..
نـــــــــــــــه .........
و شعری که هیچ گاه به زبان نیامد!
زهرامحدثی(گیلانی)

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۱۹
Zahra Gilani

خسته ام ..
نه به اندازه ی مسافری که کیلومترها راه را پیاده رفته ...
نه به اندازه ی مادری در خانه ی سالمندان ..
نه به اندازه ی عاشقی که معشوقه رهایش کرده ..
نه کوه کنده ام ...نه سر به بیابان گذاشته ام ..
فقط ...
کمی بغض سنگینی می کند روی احساسم!
فقط حال خوبی ندارم ...
خسته ام ...
به اندازه ی خودم ...
به اندازه ی من حقیقی ام !
زهرامحدثی(گیلانی)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۲۰:۰۲
Zahra Gilani

مرگ زیبا ترین نقطه جهان هستی است وقتی 

من آن را از دستان تو طلب میکنم

بغض سخت ترین کار وقتی 

دل هوای درد میکند

و تویه مسافر چه میدانی 

ایستگاه بین راهی قلبم 

درش بسته می شود وقتی 

به هوای برگشتن میروی

بسته می ماند تا کسی 

نکند خیال

که شاید..

گاهی...

قصد عزیمت به آن را 

داشته باشد.. 

زهرامحدثی (گیلانی) 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۵
Zahra Gilani

عید فطر مبارک... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۲۲
Zahra Gilani

درد یعنی روز به روز بگذرد و هر روز که می گذرد بیشتر به تنهایی ات ایمان بیاوری...درد یعنی بغضی که یک عمره گلوتو گرفته... درد یعنی دلی که دل دل می کند که بگیرد... درد یعنی چشمانی که اشک را به سخره میگیرند... درد یعنی حال من! 

زهرا

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۶
Zahra Gilani

گاهی چه زود دیر می شود!!! 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۷
Zahra Gilani

من را نگاه کن ،شاید حال من بهتر شود

یا کمی بغض از دارو هایم بیشتر شود ..

من را نگاه کن زندگی سوق بگیرد

به سوی تو اما شاید موج بگیرد

من را نگاه کن ،غرق شو! اینجا دریاست

اقیانوس بیقرار چشمان من نقطه ی عطف دنیاست

مرگ ماهیگیر لحظه ی چشمک دریاست

آخرش تور ماهیگیریت پاره خواهد شد

آخرش تسلیم این بن بست خواهی شد

من غواص نیستم اما می گویند

نقطه ی طوفانی قتلگاه خواهد شد

بیا بنشین قلمرو من دروازه ندارد

گفته بودم که روزی پشیمان خواهد شد

گفته بودم اگر بروی سیل روان خواهد شد

یا کمی بیشتر از عقل بشر خواهد شد

گفته بودم روزی این ابر سیاه

به لحظه ی رفتنت زمین گیر خواهد شد

گفته بودم درد مهمانی باران میگیرد

گفته بودم بغض طوفانی خواهد شد

گفته بودم کوه را ببین!چه محکم ایستاده

به محض رفتنت نقطه ی مرگ زمین خواهد شد

گفته بودم ولی به گمانم گوش های تو

کمی زود تر از پدرت به سمعک نیاز خواهد داشت

این شعر را بگیر و برو تا نبینمت ...

چه فایده ! وقتی حرف اثری نخواهد داشت ؟

زهرامحدثی(گیلانی)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۹
Zahra Gilani

فکر کن وقت تماشای تـــو باران بزند
چک چک چتر تو در گوش خیابان بزند

نفسم حبس شود عشق تو جرمم باشد
ابر بین من و تو میله ی زندان بزند

هیجان دارم و در سینه دلم می کوبد
در ویران شده بگذار فراوان بزند

برگ سبزی است بیا تحفه ی درویش کن این
ناز چشمی که سراز ریشه ی انسان بزند

موی من بحر طویلی است که دستت در آن
موج خواهد شد اگر دست به طغیان بزند

عشق مفهوم عجیبی است که در ذهن همه
می تواند قدمی ساده و آسان بزند

عشق یعنی غم یک قطره ی باران وقتی
دل به دریا زده یک مرتبه توفان بزند

عشق یعنی نفس سوخته آنجایی که
سینه ی داغ نی ، آتش به نیستان بزند

عشق یعنی غم برگی که دلش می خواهد
به تن شاخه ای از فصل زمستان بزند

عشق یعنی که زنی از هیجان شعر شود
و هوایش به سر مرد غزلخوان بزند

فکر کن چشم کسی حامله ی بغض تو بود
فکر کن وقت تماشای تو باران بزند ...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۵
Zahra Gilani


نگرانم !‌ ولی چه باید کرد
عشق ، دلواپسی نمی فهمد
درد من ، خط میخی است عزیز
درد من را کسی نمی فهمد !

بغض کردن میان خندیدن
تکیه دادن به کوه نامرئی
خسته ام از ضوابط عرفی
خسته ام از روابط شرعی

هیچ کس ،‌ هیچ کس نمی داند
به نگاهت چه عادتی دارم
هیچ فرقی نمی کند دیگر
اینکه با تو چه نسبتی دارم

تف به هرچه اصول ، هرچه فروع
تف به هرچه ثواب ، هرچه گناه
توی تاریک خانه ی دنیا
عقل جن است و عشق بسم الله !

چشم هایت نگاه خیسم را
مثل برق سه فاز می گیرد
تو برایم جرقه ای وقتی
خانه را بوی گاز می گیرد !

زیر آتش فشان جنگ تو
یخ هر چیز آب خواهد شد
مثل یک سرزمین بی سرباز
همه چیزم خراب خواهد شد ...


تـــو مرا زجر می دهی عشقم
مازوخیسمی که دوستش دارم
من به اشغال تو درآمده ام
صهیونیسمی که دوستش دارم !


یاسر قنبرلو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۵
Zahra Gilani

در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
که گریز از تو ممکن نباشد
..
تو
تمام تنهایی‌هایم را
از من گرفته‌ای

خیابان‌ها
بی حضور تو
راه‌های آشکار
جهنم‌اند
شمس لنگرودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۲
Zahra Gilani
Cute Pink Kaoani