چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

زهرا محدثی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی معماری
دانشگاه گیلان
کلیه ی پروژه ها و پژوهش های معماری پذیرفته می شود.

تو باید تمام شهر را بگردی ..
از کوچه های سوت و کور..
تا خیابان های شلوغ...
من خوشحالم که مرا یافت نمی کنی...
خوشحالم که حتی در خیالت دیگر مرا نمی بینی..
خوشحالم که ادعایی برای با من بودن دیگر نمی کنی..
خوشحالم..
من روز ها و شب ها همدمت بودم ...
چون فقط من بودم ..
غرور من اجازه ی با من بودن را در کنار دیگران به تو نمی دهد ...
خوش باش .......

زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۰۲
Zahra Gilani

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۴۵
Zahra Gilani
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویشتن جز گردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر ؟ ای یاقوت بی قیمت !
که غیر از مرگ گردنبند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم ؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
فاضل نظری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۲۲
Zahra Gilani

ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه میدانم نه میخواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست
اکنون که میبینند خوارم،در امانم
دلبسته افلاکم و پابسته خاک
فواره ای بین زمین و آسمانم
آن روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی گفتم بمانم یا نمانم؟!
قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل کندن آسان نیست ! آیا می توانم ؟!
فاضل نظری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۱۱
Zahra Gilani

ما گشته ایم،نیست،تو هم جستجو نکن
آن روزها گذشت،دگر آرزو مکن


دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن


در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن!


راز من است غنچه ی لبهای سرخ تو
راز مرا برای کسی باز گو مکن!


دیدار ما تصور یک بی نهایت است
با یکدگر دو آینه را رو به رو مکن!

 

"فاضل نظری"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۰۸
Zahra Gilani

دین راهگشا بود و تو گمگشته‌ی دینی

تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی

آهو نگران است، بزن تیر خطا را

صیاد دل از کف شده! تا کی به کمینی؟

اینقدر میاندیش به دریا شدن ای رود

هرجا بروی باز گرفتار زمینی

مهتاب به خورشید نظر کرد و درخشید

هر وقت شدی آینه، کافیست ببینی

ای عقل بپرهیز و مگو عشق چنان است

ای عشق کجایی که ببینند چنینی

هم هیزم سنگین‌سری دوزخیانی

هم باغ سبک‌مایه‌ی فردوس برینی

ای عشق، چه در شرح تو جز «عشق» بگوییم؟

در ساده‌ترین شکلی و پیچیده‌ترینی

فاضل نظری



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۰۳
Zahra Gilani

می خواهم شعری ..مرهمی برای دلت بنویسم ...نمی شود

زندگی گویی زمانی برای با تو بودنم دل تنگ می شود......نمی شود؟؟

من زمان را به درمان می کشم ..زمین مال توست ...

من کجا گفتم که باران چیزی جز توست؟؟

من کجا گفتم هوای گیلان هوای تو نیست؟؟

یا که زندان چیزی جز بی تو بودن است؟؟

دل من نگرانت بود ای نگار دل شکسته ی منظومه ..

دل تو سخت گرفته از این فاصله ...

من به انتظار تو برای تو می نویسم ..

که شاید فردا طول درمانی بیابد این دل آشفته !

تو طبیب قهاری هستی ...دوای تغییر من تجویز تو بود..

مهر غم رسته از دلم ...تعبیر تو بود..

زندگی صفحه ی زیبای یک دل بارانی ...

من به امید حال خوب تو ........

فردا را برای تو ......

به سلابه ی زمان می کشم ..

فردا را برای تو امروز نگه می دارم...

من در انتظار آمدنت در ناوگان دریایی دلت به انتظار می نشینم ...

زهارمحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۱۲
Zahra Gilani

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم. دوست دارم

از غم نامردمی ها بغضها در سینه دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم. دوست دارم

 

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم. دوست دارم

بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم. دوست دارم

 

خالی از خودخواهی من.برتر از الایش تن من تورا بالا تر از تن.برتر از من دوست دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم. دوست دارم

 

عشق صدها چهره دارد.چشم تو آیینه دار عشق

عشق را در چهره ی آیینه دیدن دوست دارم

 

در خموشی چشم من را

 مثل آه و گفتگوهاست

 

من تورا برجسته ی محراب دیدن دوست دارم

من تورا بالا تر از تن.برتر از من دوست دارم              

سر به روی شانه های مهربانت میگذارم

عقده ی دل میگشایم گریه ی بی اختیارم

 

از غم نامردمی ها بغضها در سینه دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم. دوست دارم

 

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم. دوست دارم

بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم. دوست دارم

 

خالی از خودخواهی من.برتر از الایش تن من تورا بالا تر از تن.برتر از من دوست دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم. دوست دارم

 

عشق صدها چهره دارد.چشم تو آیینه دار عشق

عشق را در چهره ی آیینه دیدن دوست دارم

 

در خموشی چشم من را

 مثل آه و گفتگوهاست

 

من تورا برجسته ی محراب دیدن دوست دارم

من تورا بالا تر از تن.برتر از من دوست دارم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۴۲
Zahra Gilani

برای با تو بودنم راه ستاره رفته ام

هر سفر ثانیه راه من به شماره رفته ام

هزار پنجره نگاه در انتظار ساخته ام

روح غرور مرده را در اشک خود شناخته ام

جان جوانی مرا پیر ترانه کرده ای

زبان احساس مرا تو عاشقانه کرده ای

اسم مرا صدا بزن به قصه دعوتم بکن

به خواب روی شانه ات بیا بد عادتم بکن

جان جوانی مرا پیر ترانه کرده ای

زبان احساس مرا تو عاشقانه کرده ای

مرا به خلوتت ببر جان بده به نگاه من

ببوس تا پاک شود در عشق تو گناه من

 

شبانه با نگاه تو رنگ سپیده می شود

گل از تماشای رخت چه آب دیده می شود

پیش شراب چشم تو باده کنار می رود

سری که گرم عشق توست به سمت دار می دود

جان جوانی مرا پیر ترانه کرده ای

زبان احساس مرا تا عاشقانه کرده ای

اسم مرا صدا بزن به قصه دعوتم بکن

به خواب روی شانه ات بیا بد عادتم بکن

جان جوانی مرا پیر ترانه کرده ای

زبان احساس مرا تو عاشقانه کرده ای

مرا به خلوتت ببر جان بده به نگاه من

ببوس تا پاک شود در عشق تو گناه من


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۳۹
Zahra Gilani
Cute Pink Kaoani