چه زیباست وقتی چشمانم بسته است ........
می بینمت هر کجا...........این جا ،آن جا ......
چقدر زیباست دلم که می گیرد ...
می شود یاد تو ثروتمند ترین برای دل فقیرم ..
من نمی خواهم باران را ...
نمی خواهم حال خوب را ...
......من بودنت را نمی خواهم تنها برای چند لحظه ..
یا که بیایی وقتی تنهایی ..
یا زمان دلتنگی ...
می دانی .......
من مغرورم .......
من تو را ......
با تمام هستی ات .........
با تمام حرف هایت ......
با تمام زیبایی ات ........
با تمام عظمت دل مهربانت ......
یکجا می خواهم ............
من نیستم کودک پنج ساله ای ..
که با دیدن شکلات به دستانت .......
بشوداز عمق دل لبریزاز شوق پرواز .....
خدایا !گناه از من نیست ......
ببین !........
مهربانیت نفوذ کرده در یکایک سلول های ذاتیم ......
من از توام ........
به من خرده نگیر .........
وسعت رحمتت فراگیر است ......
ببین این حال من نیست ........
می بخشی ثانیه ثانیه ی گناهم را .....
چطور توانم را جمع کنم........
این خارج از تاب و توان جهانم است ......
بگو که گناه از من نیست .......
من که برای دیدنت خیره می ماند نگاهم هر لحظه بر افق ...
من که می نویسم بی بهانه برای دلم .......
از تو ........
تو تنها ضمیر مالکی تمام شعر های منی ...!
تو ای تنهاترین عمق تنهایی!تو تنها ترینی در نوشته هایم ........
باز نگاهم خیره به خبری تازه از سوی توست ........
بگو که گناه از من نیست...........
و مرا ببخش مثل همیشه .......
زهرامحدثی(گیلانی)
