چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

زهرا محدثی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی معماری
دانشگاه گیلان
کلیه ی پروژه ها و پژوهش های معماری پذیرفته می شود.

۹۶ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

تو را دل برگزید و کار دل شک برنمی دارد

که این دیوانه هرگز سنگ کوچک برنمی دارد

 

تو در رویای پروازی ولی گویا نمی دانی

نخ کوتاه دست از بادبادک برنمی دارد

 

برای دیدن تو آسمان خم می شود اما

برای من کلاهش را مترسک برنمی دارد

 

اگر با خنده هایت بشکنی گاهی سکوتش را

اتاقم را صدای جیرجیرک برنمی دارد

 

بیا بگذار سر بر شانه های خسته ام یک بار

اگر با اشک من پیراهنت لک برنمی دارد

 

"عبدالحسین انصاری"


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۳:۴۸
Zahra Gilani

امروز که محتاج توام جای تو خالیست

 

فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست

 

در من نفسی نیست ؛ نفسی نیست

 

در خانه کسی نیست ،‌مکن امروز را فردا

 

بیا با ما که فردایی نمی ماند

 

که از تقدیر و فال ما در این دنیا کسی چیزی نمیداند

 

تا ایینه رفتم که بگیرم خبر از خود

 

دیدم که در آیینه هم جز تو کسی نیست

 

من در پی خویشم به تو بر میخورم اما

 

در تو شده ام گم به من دسترسی نیست

 

نکن امروز را فردا

 

دلم افتاده زیر پا

 

بیا ای نازنین ای یار ، دلم را اززمین بردار

 

در این دنیای ناهموار که میبارد به سر آوار

 

بحال خود مرا نگذار رهایم کن از این تکرار

 

 

                            "      رهایم کن از این تکرار"


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۳:۴۱
Zahra Gilani

به تو ای دوست سلام
دل صافت نفس سرد مرا آتش زد
کام تو نوش و دلت گلگون باد
بهل از خویش بگویم که مرا بشناسی
روزگاریست که هم صحبت من تنهاییست یار دیرینه من درد و غم رسواییست
عقل و هوشم همه مدهوش وجودی نیکوست ولی افسوس که روحم به تنم زندانیست
چه کنم با غم خویش؟
گه گهی بغض دلم میترکد
دل تنگم زعطش میسوزد
شانه ای میخواهم
که گذارم سر خود بر رویش
و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم
ولی افسوس که نیست
کاش میشد که من از عشق حذر میکردم یا که این زندگی سوخته سر میکردم
ای که قلبم بشکستی و دلم بربودی زچه رو این دل بشکسته به غم آلودی؟
من غافل که به تو هیچ جفا ننمودم بکن آگه که کدامین ره کج پیمودم
ای فلک ننگ به توخنجرت ازپشت زدی به کدامین گنه آخرتو به من مشت زدی؟
کاش میشد که زمین جسم مرا می بلعید کاش این دهر دورو بخت مرا برمی چید
آه ای دوست که دیگر رمقی درمن نیست تو بگو داغتر از آتش غم دیگر چیست؟
من که خاکسترم اکنون و نماندم آتش 
دیگر ای بادصبا دست زبختم بردار
خبر از یار نیار
دل من خاک شد و دوش به بادش دادم
مگر این غم زسرم دور شود
ولی انگار نشد
بگو ای دوست چرا دور نشد؟
من تماشای تو می کردم و غافل بودم 
کز تماشای تو خلقی به تماشای منند
 
گقته بودی که چرا محو تماشای منی 
و چنان محو که یکدم مژه بر هم نزنی
 
مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود
 
ناز چشم تو بقدر مژه بر هم زدنی

هوشنگ ابتهاج (سایه)


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۳:۳۳
Zahra Gilani

بر چه گریان گشته بودی ؟ آه ای چشم سیاه
از تپیدن باز می ماند دل خوش باورم
در گمان اینکه شاید شاید آن اشک نهان
بود در خلوت سرای سینه ات یادآورم

******

به سوی من آید نگاهی ز دور
ز چشمی که چون چشمه آرزوست
قدم می نهم پیش اندیشناک
خدایا چه می بینم ؟ این چشم اوست 

******

می شنوم در نگه ِ گرم ِ توست
گم شده گلبانگ ِ بهشت ِ امید
این همه گشتم من و ، دلخواه ِ من
در نگه ِ گرم ِ تو می آرمید

******

چرا پنهان کنم ؟ عشق است و پیداست
درین آشفته اندوه نگاهم
تو را می خواهم ای چشم فسون بار
که می سوزی نهان از دیرگاهم

******

دلم تنگ است و چشم حسرتم باز
چراغی در شب تارم برافروز
به جان آمد دل از ناز نگاهت
فرو ریز این سکوت آشناسوز

******

آه می نوشمت چو شیره گل
چیستی ؟ ای نگاه نازآلود
تو گلابی گلاب شهد آگین
تو شرابی شراب گل پالود

هوشنگ ابتهاج

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۳:۲۶
Zahra Gilani

عشق تفسیر قشنگیست ..

خرابش نکنیم ..

درد عظیمیست ....

خارش نکنیم ...

سیل ویرانگریست ...

باران ننامیمش ...

حال من حال ابریست ...

ابری که نبخشیده باران را ........

گاهی ترک کردن ...

تنها راه درگیری زمستان ...

تنها نشانی از سرماست ...

من از نسل زمستانم ...

روحم سرد ...

دلی یخ زده ...

موهایم به بلندی شب یلدا ...

و چشمانم به سیاهی نیمه ی چله ...

و افکارم به پیچیده گی ابیات حافظ ...

خانه ام را برده برف ...

باد برده افکارم ...

باران شسته گناهانم ...

زمستان نهایت گناه من !

تنها محبوب من!

از من سراغ من نگیر!

من از من کلافه ام ......

زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۴:۵۳
Zahra Gilani

خودت امشب همه چی رو دیدی .......

زندگی ام امسال همه ی درد ها را ربوده است .....

خانه ام گم کرده قبله اش را ....

که انگار کعبه خارج شده از جاذبه ی زمین ....

انگار می بینم که می گردد تمام جهان به دورش ........

یا شاید خورشید بتابد به شوق کعبه ...........

کهکشان می چرخد در مداری خارج ماورا ........

به دور محوری خارج از افکار آدمی ...

امشب به سجده رفتند جهان و جن و انس ...

به یمن حضور خدا جهان یافت گم کره ی دیرینش را ...........

عشق را ........

زهرامحدثی(گیلانی)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۸
Zahra Gilani

خدایا مرا به خاطر گله هایم ببخش

من دوگوش شنوا دارم . دنیا از آن من است ..

با پاهایی که مرا به هرکجا می برد،

با چشمانی که می تواند طلوع خورشید را نظاره گر باشد،

با گوش هایم که چیز هایی را که باید بدانم ،می شنود .

خدایا !مرا به خاطر گله هایم ببخش .

من"سلامت"هستم،دنیا از آن من است ..

آگ ماندینو

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۷:۴۵
Zahra Gilani

زندگی معجزه ی آنی نگاه یاسمن ...

زندگی لبخند شقایق ...

زندگی صدای آرام زمستان ...

زندگی آسمان پر ستاره ...

زندگی هیاهوی کودک سه ساله ......

زندگی موج های دریا...

زندگی پر پرواز پروانه ....

زندگی جنون مجنون ......

زندگی صدای سار ....

زندگی همراهی مادر ......

زندگی مقصد مشهد ....

زندگی نوازش خداست .........

زهرامحدثی(گیلانی)



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۷:۳۶
Zahra Gilani
زندگی رسم خوشایندی است ....
زندگی پرشی دارد به اندازه ی عشق....
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود ...
زندگی حس  غریبی است که یک  مرغ مهاجر دارد ...
زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد ..
زندگی گل به توان ابدیت ...
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست ..
زندگی هندسه ساده تکرار نفس هاست ..
هرکجا هستم باشم ...
آسمان مال من است..
درد ها .رنج ها ...با تقدیر مال من است ...
پنجره ،فکر،هوا،عشق ،زمین مال من است ..
آری..آری زندگی زیباست ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۷:۲۱
Zahra Gilani

دارم رد پاهامو پاک میکنم که این بغضتو از سرت وا کنی

من از من کلافم منو درک کن

نمی خوام به من حسی پیدا کنی

خودمم دارم از خودم میبرم

نمی خوام بینی که عادت شده

تو نیستی و دائم زمین میخورم

نگاه کن به آوازه ی این سکوت

نمی خوام تو رو حرف مردم کنم

تو زیباترین اشتباه منی

نباید تو رو با خودم گم کنم

نگاه کن به آوازه ی این سکوت نمی خوام تو رو حرف مردم کنم

تو زیباترین اشتباه منی نباید تو رو با خودم گم کنم

نباید تو رو با خودم گم کنم

چقد گریه کردم که از خواب من فقط قد یه لحظه بیدار شی

خودم خستمو تو نباید دیگه

به این خستگیام گرفتار شی

شبیه کدوم حس خوب توام

سروپای من چیزی بجز درد نیست

نمی خوام به من حسی پیدا کنی

خودمم حواسم به این درد نیست

نگاه کن به آوازه ی این سکوت

نمی خوام تو رو حرف مردُم کنم

تو زیباترین اشتباه منی

نباید تو رو با خودم گم کنم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۳ ، ۲۲:۵۹
Zahra Gilani
Cute Pink Kaoani