چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

زهرا محدثی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی معماری
دانشگاه گیلان
کلیه ی پروژه ها و پژوهش های معماری پذیرفته می شود.

۶۳ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

آمده ام به رَصَدِ حلولِ ماهِ رویِ تو

کارِ دلم همه شده خجسته جستجویِ تو

 

به انزوایِ قمرِ خودت مرا کِشانده ای

و عیدِ من تحققِ رسیدنم به کویِ تو

 

حافظه ی مشترکِ تمامِ عاشقانِ شهر

پر شده از تجسمِ محالِ گفتگویِ تو

 

همچو سراب ؛ به نظرِ ملولِ من نشسته ای   

سینه ی من تحصُنِ غالب ِ عطر و بویِ تو

 

قاعده ی جاذبه ی مدارِ کهکشانِ ما

اَشهَدُ اَن ؛ به سببِ چِشیدنِ سبویِ تو

 

دیده ی من مُبَلغِ طلوعِ با شکوهِ تو

مژده رسید تشرُفِ حلولِ ماهِ رویِ تو

 

 

مرتضی (اشکان) درویشی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۹
Zahra Gilani

هر لحظه زیبا می شوی، همرنگ دریا می شوی

افکار بی اندیشه را در دیده جویا می شوی

 

با من بخوان این قصه را این قصه دیرینه را

فردای بی آدینه را محو تماشا می شوی

 

گر من شوم شیدای تو شیدای روی ماه تو

از عشق من اشباع شوی ،غرق تمنا می شوی

 

شور و شعف بینی زمن ، با من وفاداری کنی

هر دم که برپا می شوی یک قوی زیبا می شوی

 

بی من مکن قصد سفر، کاری دگر اندیشه کن

اما اگر بی من روی تنهای تنها می شوی

 

احساس تو در من اگر جوشد بسان چشمه ای

دل را بسوزانی تو گر، جانانه رسوا می شوی

 

ابراز لطف و مرحمت از سوی من بینی همی

چون با دلم همتا شوی دیبای دیبا می شوی

 

فریبامحمدی یزدی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۵
Zahra Gilani

عزیزم دوستت دارم ولی با ترس و پنهانی 

که پنهان کردنٍ یک عشق یعنی اوج ویرانی !

 

دلم رنج عجیبی می برد از دوری ات ، اما 

نجابت می کند مانند بانو های ایرانی ...

 

تحمل کردن این راز از من زن نمی سازد !

که روزی خسته خواهد شد دل از اندوه طولانی

 

غمت را می خورد هر شب دل نازک تر از شیشه

تو سنگی را نمی خواهی کنار شیشه بنشانی !!

 

مرا باور کنی ، شاید ، به راه عشق برگردم ...

نه از این دست باورهای مردم در مسلمانی!

 

" عزیزم دوستت دارم " ، غم این جمله را دیدی؟

تفاوت دارد این سیلاب با شب های بارانی ...!

 

سها حیدری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۳
Zahra Gilani
دیگر به یک دنیا نخواهم داد جایت را
من دوست دارم زندگی با دست‌هایت را

از بی‌قراری‌های قلب من خبر دارد
بادی که می‌دزدد برای من صدایت را

روی زمین بودی و من در ماه دنبالت
باید ببخشی شاعر سر به هوایت را

تسخیر تو سخت است آنقدری که انگار
در مشت خود جا داده باشم بی‌نهایت را

زود است حالا روی پاهای خودم باشم
از دست‌های من نگیری دست‌هایت را

هرکس تو را گم کرد دنبال تو در من گشت
انگار می‌بینند در من رد پایت را

بگذار تا دنیا بفهمد مال من هستی
گنجشک‌ها خانه به خانه ماجرایت را 

وقتی پُر است از خاطراتت شعرهای من
باید بنوشی با خیال تخت چایت را !

رویا باقری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۲
Zahra Gilani

دل که بعد از دیدنت دیگر به جایش بند نیست
عقل هم با دیدن چشم تو قدرتمند نیست

ساده مثل عامل تاراج "بانک صادرات"
قلب من را برده ای ، دستم به جایی بند نیست 

می شود پایان تلخ عاشقی را حدس زد
پاسخ عاشق ولی چیزی بجز لبخند نیست 

اسم خود را حذف کردم از صف اهدای عضو
قلب عاشق ها که دیگر قابل پیوند نیست

من فقط با وصف زیبایی تو شاعر شدم
پیش چشمت اسم شاعر لایقم هرچند نیست 

علی صفری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۹
Zahra Gilani

می تواند که تو را سخت زمینگیر کند 

درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند 

 

آسمان بر سرم آوار شد آن لحظه که گفت 

قسمت این است بنا نیست که تغییر کند 

 

گفت امید به وصل من و تو نیست که نیست 

قصد کردست که یک روزه مرا پیر کند 

 

گفت دکتر: من و تو مشکلمان کم خونیست 

خون دل میخورم ای کاش که تاثیر کند 

 

در دو چشم تو نشستم به تماشای خودم 

که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند 

 

خواب دیدم که شبی راهی قبرستانم 

نکند خواب مرا داغ تو تعبیر کند 

 

مشت بر آینه کوبیدم و گفتم شاید 

بشود مثل تو را آینه تکثیر کند

 

سیدتقی سیدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۷
Zahra Gilani


نـوشتم نـامه ای بهر تـو ای عطرِ پریشانی

خطوطِ مبهمی از لای به لایِ دسـتِ لرزانی

 

که ای آرامشِ پنهـانِ پشـتِ پلـکهای من

معمـایِ دلِ ایـن شـاعرِ در حـال ویـرانی

 

صدایت را ، نگاهت را ، به این اشعار برگردان

جوابم ده، نگاهی کن، بکش آهی، بده جانی

 

تو هستی در دلم اما ! کنارم نیستی جانا

تو مثل رازِ شعری ، این میانه سخت پنهانی

 

پریشانی ، پریشان تر ز ابیاتِ پریشانم

نمی دانم که می مانی کنارم یا نمی مانی!

 

دلم آهی کشد گاهی تو میدانی و می فهمی

به ظاهر نیستی ! اما میان ، سینه مهمانی

 

تو نوری ، در دلم شوری ، گلستانی و بارانی

و چشمانِ تو می بارند ، شعرم را که می خوانی

 

همین که مومنت هستم ، برایت شعر می گویم

گواهی می دهد قلبم که عشقی ! عینِ ایمانی

 

"امیر طاهری"

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۹
Zahra Gilani

غربت تمام دلم را میگیرد

وقتی به سادگی خطاب می شوم

دروغ گو....

وقتی خلاصه می‌شود تمام جهان

در حرفی

و پتک می شود 

کوبیده می‌شود برسرت

و دلت تنگ ترین گوشه دنیا می شود

وقتی متهم می شوی

و خیلی مسخره است

وقتی تو راست میگویی ولی باز

نگاه تندی تو را شکنجه به گریه میکند...

زهرامحدثی(گیلانی) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۶
Zahra Gilani

خط روی طرح ترنجم می کشی

ریشه ی رویامو آتیش میزنی

حوض فیروزمو ویرون می کنی

حرمت شمعدونیامو میشکنی

انتقام چیو از من میگیری

انتقام چیو از من میگیری

نگو از کجای بارون و غروب

به هراس این دو راهی رسیدم

من دارم عمر و جوونیمو واسه

این یه ذره عشق و دلخوشی میدم

روح ابرا رو پریشون میکنی

ماهو از شبای روشن میگیری

میدونی راهی به فردا ندارم

انتقام چیو از من میگیری

اشک گنجیشکامو در بیار ولی

سوگول باغمو دیونه نکن

همه ی پنجره ها برای تو

اینطوری خونمو ویرونه نکن

ترانه سرا : بابک صحرایی

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۶:۳۳
Zahra Gilani

دنبال مقصر نمی گردم

مقصر تمام اشک هایم...خودمم

دنبال مقصر نمی گردم ..

وقتی می دانم مقصر دلم ...خودمم

قاب تلویزیون جایی برای بازیگر خسته ندارد ....

و این منم مقصر تن خسته ام ...

این منم مقصر سیاهی شب ...

منم مقصر دل شکسته ام ..

منم مقصر چشمان گریانم ..

هیچ کسی مقصر نیست ..

راحت بخواب ای انسان ..

این منم مقصر تن خسته ی تو ..

واااای خدایا ...

چقدر خسته ام...

"زهرا"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۸
Zahra Gilani
Cute Pink Kaoani