فراموش کن!
دوشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۳ ب.ظ
من تو را به صلاه خواندم....تو عهد شکسته به ساحل دریای قدیم برگشتی؟؟؟
گفتمت این جدایی دست من نیست ...این رفتن عذر من نیست ..
این تنهایی تو ...تنهایی من ..دست من نیست ..
من تنهاترین تنهای شهرم...
مهم نیست ...فراموش کن گذشته را ...
این جدایی تاوان گناه تو نیست ..
این اجبار روزگار است ...
خاطرمرا به باد بسپار ..
دفتر زندگیت را زیبا کن ...
فراموش کن حضورم را ..
فراموش کن ...
زهرامحدثی(گیلانی)
۹۳/۰۷/۰۷