لبخند بزن!
پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ق.ظ
لبخند بزن! تازه کنی بغض"بنان" را
بخرام! برآشفته کنی "فرشچیان" را
تلفیق سپید و غزل و پست مدرنی
انگشت به لب کرده لبت منتقدان را
معراج من این بس که در این کوچه بن بست
یک جرعه تنفس بکنم چادر تان را
دلتنگی حزن آور یک کهنه سه تارم
برگیر و برآشوب و بزن "جامه دران" را
ای کاش در این دهکده ی پیر بسوزند
هر چه سفر و کوله و راه و چمدان را
شاید تو بیایی و لبت شربت گیلاس
پایان بدهد این تب و تاب، این هذیان را
عاروس غزلهای منی، بی برو برگرد
نگذار کسی بو ببرد این جریان را!
حامدعسگری
۹۴/۰۴/۰۴