چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

زهرا محدثی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی معماری
دانشگاه گیلان
کلیه ی پروژه ها و پژوهش های معماری پذیرفته می شود.

۳۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

بخواب آرام ای عشقم ،که من بیدار بیدارم

         فراقت تا سحر هر دم، کند بیمار بیمارم

بخواب آرامِ جانِ من ،کنارت بودم و هستم

  بخواب آرام من امشب ،چو هر شب سخت هوشیارم

تمام هستی ام خوابی ، برایت شعر می گویم

     بخواب آرام تا فردا، که من مشتاق دیدارم

میان سینه ام بغضی، دل من گریه می خواهد

        ز ترس بودن بی تو ، ز فکرش نیز بیزارم

دلم تنگ است می دانی ،که بی تو هیچ و تنهایم

    نگر بر تلخی ام بی تو، به این روز و شب تارم

چه میشد گر سحر میشد، دلم بی تاب روی تو

     نوازش کن مرا هر دم، که من بی عشق بیمارم

به چشمانت قسم عشقم ،که بی عشق تو میمیرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۳
Zahra Gilani

مثل تندیس فروریخته کورم، لالم

جسد زنده در معرض اضمحلالم

مثل وقتیکه تو رفتی به سفر، غمگینم

مثل وقتی که بخندی به کسی، بدحالم

کودک تشنه آغوش توام، بیخود نیست

صبحها یکسره غر می زنم و می نالم

خواستم با نفست لحظه ای آرام شوم

گوشی ات گفت که: از صبح سحر اشغالم

هر چه از صبح در خانه حافظ رفتم

"بوی بهبود ز اوضاع... " نیامد فالم

چای می خوردم و دنبال قوافی بودم

زنگ زد دیر شده، زود بیا دنبالم


آرش شفاعی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۲
Zahra Gilani

گفت یا رب از چه خارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

خسته ام زین عشق دل خونم نکن

من که مجنونم تو مجنونم نکن گفت: ای دیوانه لیلایت منم

در رگت پیدا و پنهانت منم

سالها با جور لیلی ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۳۸
Zahra Gilani

ما گنهکاریم،آری جرم ما هم عاشقی است

آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست ،کیست؟


زندگی بی عشق، اگر باشد، همان جان کندن است

دم به دم جان کندن ای دل کار دشواری است،نیست؟


زندگی بی عشق، اگر باشد، لبی بی خنده است

بر لب بی خنده باید جای خندیدن گریست


زندگی بی عشق اگر باشد،هبوطی دائم است

آنکه عاشق نیست،هم اینجا هم آنجا دوزخی است


عشق عین آب ماهی یا هوای آدم است

می توان ای دوست بی آب و هوا یک عمر زیست؟


تا ابد در پاسخ این چیستان بی جواب

بر در و دیوار می پیچد طنین چیست؟چیست؟


" زنده یاد قیصر امین پور "

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۱۰
Zahra Gilani
یک نفر هست که از پنجره‌ها
نرم و آهسته مرا میخواند

گرمی لهجه بارانی او
تا ابد توی دلم میماند

یک نفر هست که در پرده شب
طرح لبخند سپیدش پیداست‌

مثل دوران خوش کودکیم‌
پر ز عطر نفس شب‌بوهاست‌

یک نفر هست که چون چلچله‌ها
روز و شب شیفته پرواز است

توی چشمش چمنی از احساس
توی دستش سبد آواز است

یک نفر هست که یادش هر روز
چون گلی توی دلم میروید

آسمان، باد، کبوتر، باران‌
قصه‌اش را به زمین میگوید

یک نفر هست که از راه دراز
باز پیوسته مرا میخواند

گاهگاهی ز خودم میپرسم
از کجا اسم مرا میداند ...

شعر یک نفر هست - عطر خدا www.atrekhoda.com
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۴۳
Zahra Gilani
به طواف دلت امده بودم..
کمی جنوبی تر از کعبه ی چشمانت جایم داده بودی
همانجایی که چشم فلک به ان نرسد ..
گفته بودی حالا که امده ای خودم سنگ انداز شیطان خواهم شد ..
گفته بودی دلی دارم خشت خشت محبت تو
گفته بودی طلوع چشمانت همان مشرق آرزو هایم است ..
گفته بودی جهان به زبان غنچه پرپر من فرا گوش داده
گفته بودی قفس افتاده بر جانم ..
بیا و برهان من را ..
گفته بودی ...
 حال من می گویم !
رفیق! سکوت همیشه نشانه ی رضایت نیست ..
گاهی سکوت می گوید: هشدار! زخم دل را ببین!
تمام شعر های منزوی و شاملو و شهریار و نظامی را اگر جمع کنم!
بخشی از مهربانی های تو نیست!
گاهی اگر تمام جهان را جمع کنم !
بخشی از جای خالی تو را بسپارم بهشان
پر نمی کنند به والله همه شان ذره ای از بودن تو را !
گفته اند: انچه از دل بر اید لاجرم بر دل نشیند !
از دل بر امده ای بود شایدم بر دل نشیند!
زهرامحدثی(گیلانی)
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۵
Zahra Gilani
سکوت سردی نوید پاییز می شود... 
جیک جیک گنجشکان زیر باران محو می شود... 
بچه ای می کشد چادر مادر را 
نشانی مداد رنگی روی ویترین دیده می شود.. 
صدای سوز زمستان فرمانروایی می کشد 
به رخ تابستان... 
یاد آور طولانی ترین شب سال..
یادآور قهوه ای تلخ و کتاب باز مانده ی منزوی 
زندگی می کنیم بی بازگشت.. 
هر روز مثل دیروز!! 
و چه مومنیم ما به مولایمان علی! 
زندگی می کنیم در پی بردگی زمانه
در پی انشاءالله های انجام نشدنی.. 
زندگی میکنم ما؟؟؟
از هم دریغ می کنیم خوشی های لحظه ای را حتی
بر هم میزنیم لبخند های دروغکی انگار
قلم های سرد.. دفتر سفید! 
شاید فردایی در کار نباشد! 
درست زندگی کنیم!
با هم مهربان باشیم! 
شاید زمانی برای گفتن دوستت دارم دیگر نباشد! 
شاید قهر هایمان مهر سکوت ابدی شوند...
درست زندگی کنیم... 
با هم مهربان باشیم! 
زهرامحدثی (گیلانی) 
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۲۰
Zahra Gilani

لب های تو لب نیست،عذابیست الهی


باید که عذابی بچشم گاه به گاهی....

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۴۰
Zahra Gilani

شعبه ای از صادرات قند کشور با من است

از لبانت مینویسم شعر و صادر می کنم ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۲
Zahra Gilani

ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من
این سکوت مرا ناشنیده مگیر
ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر
سوز و ساز دلم را ندیده مگیر

امشب که تو ، در کنار منی ، غمگسار منی
سایه از سر من تا سپیده مگیر
ای اشک من ، خیز و پرده مشو ، پیش چشم ترم
وقت دیدن او ، راه دیده مگیر

دل دیوانه ی من به غیر از محبت گناهی ندارد ، خدا داند
شده چون مرغ طوفان که جز بی پناهی ، پناهی ندارد ، خدا داند
منم آن ابر وحشی که در هر بیابان به تلخی سرشکی بیفشاند
به جز این اشک سوزان ، دل نا امیدم گواهی ندارد ، خدا داند

ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من ، این سکوت مرا ناشنیده مگیر
ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر ، سوز و ساز دلم را ندیده مگیر

دلم گیرد هر زمان بهانه ی تو ، سرم دارد شور جاودانه ی تو
روی دل بود به سوی آستانه ی تو
تا آید شب ، در میان تیرگی ها ، گشاید تن ، روح من به شور و غوغا
رو کند چو مرغ وحشی ، سوی خانه تو

ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من ، این سکوت مرا ناشنیده مگیر
ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر ، سوز و ساز دلم را ندیده مگیر

امشب که تو ، در کنار منی ، غمگسار منی
سایه از سر من تا سپیده مگیر
ای اشک من ، خیز و پرده مشو ، پیش چشم ترم
وقت دیدن او ، راه دیده مگیر

بهادر یگانه

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۵۵
Zahra Gilani
Cute Pink Kaoani